سلام به همه دوستان وخوانندگان عبوری و گذری!سال نوی همگی مبارک.من که دارم از خستگی و کمر درد می میرم.چون دیشب تا ساعت 4 در گیر خونه تکونی و کارای باقیمونده بودم.هر سال دست تنهام ولی سالهای پیش حداقل مامانم آشپزی می کرد و من به امور منزل میرسیدم(گرچه همیشه دقیقه 120 کارم تموم میشد!)ولی امسال تو بستر بیماریه و آشپزی هم نمیتونه بکنه.خلاصه حسابی از کت و کول افتادم.سیل مهمونا هم از بعد از ظهر با زلزله ده ریشتری داداش دومیم وزن و سه بچه قد و نیم قدش شروع میشه.این وسط من اومدم آپ کنم!فردا هم آبجی بزرگه انشالا از شهرستان میان.البته اونا کمک می کنن و اذیتی هم ندارن(فرق اساسی خواهر با زن داداش!)احتمالا پس فردا هم اقوام داداش عاشق که 24 اسفند رفتیم خونه شون خواستگاری،میان خونه مون و باید حسابی سنگ تموم بذارم(بقیه بخصوص پدرم احتمالا سنگ تموم نمی ذارن چون از وصلت باغریبه ها خوششون نمیاد.گرچه اینها آدمای بدی به نظر نمیان و نکته مهم اینه که از نظر مالی هم خوبن!حالا اگه کسی این پست رو خوند و دل و دماغشو داشت بگه که به نظرش ازدواج با فامیل و آشنا بهتره یاغریبه.ما که از هردوشون ضربه خوردیم ولی بابا اینا میگن سگ فامیل بهتر از فرشته غریبه است)چی بگم والا یه سر دارمو هزار سودا.سر سفره هفت سین انقد سرگرم دعا برای اعضای خونواده بودم که خودمو یادم رفت والان تازه یادم افتاد برا خودم دعا نکردم!شما لطف کنید و برام دعا کنید.چون میگن دعای دیگران در حق آدم زودتر مستجاب میشه.به امید روزهای پر از سلامتی و لبخند و موفقیت برای همه ایرانیها
نظرات شما عزیزان: