راه یافته

امروز خیر سرم تولدمه.گوشیمو خاموش کردم که پیغام هیچ کسو نبینم.البته در کل 5-4 نفر معمولا تولدمو تبریک میگن.ولی اصلا برام مهم نیست.روز تولد هم یه روز مثل بقیه 364 روز ساله.تازه برای من از اون 364 روز هم بدتره.بعضی وقتا که اعلامیه ترحیم یه جوون شاخ شمشاد رو روی دیوار می بینم با خودم می گم آخه این چه حکمتیه که یه تن لش مثل من بمونه و یکی مثل تو که حتما عاشق زندگی بوده بره.واقعا تحمل زندگی برام سخته.اصلا من برای چی به دنیا اومدم؟!چه کاری دارم تو این دار دنیا؟آره شاید برای این اومدم که یه عده هر روز بهم سرکوفت بزنن و تحقیرم کنن  و عقده و عصبانیتشونو سر من خالی کنن وتاجاییکه بتونن ازم کار بکشن ودر مقابل هم ازم انتظار داشته باشن که صدای نفسم هم بلند نشه.که فاطمه زهرا باشم.بله اینم یه فایده زندگیه.همیشه میگن ناشکری نکن ازین بدترشم هست.بله خداروشکر.ولی چرا این و ازین بدترش فقط باید برای من باشه؟خداجونم دعا هامو که تره هم براش خورد نمیکنی.به اندازه کافی هم صبر کردم.اونقد کهدیگه مضحکه اینو اون شدم.مرگ که دیگه آسونه برات.نمی خوام زنده باشمو ازین بدتراشو ببینم.همه هم با مرگ من خیالشون راحت میشه.چون دختر برای همه دردسرو مشغولیت ذهنی و مسئولیت داره.همه مریضیای روحی وجسمیشون در نهایت به من برمیگرده!مرگمو برسون



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:6 توسط نوران| |


Power By: LoxBlog.Com